- جا بخاردن
پنهان شدن
معنی جا بخاردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تکان خوردن و حیرت کردن از دیدن چیزی عجیب یا پیشامد ناگهانی یا شنیدن خبری حیرت انگیز، یکه خوردن
سر خوردن
خستگی در کردن، رفع خستگی با استراحت
برگرداندن نظر و رأی کسی، مشورت کردن، دچار سرزنش و سرکوفت
جفت گیری کردن پرندگان و جانوران
جفت گیری گاوها
سر ریز کردن، تکان خوردن مایعات در ظرف
ویران شدن، فرو ریختن
غذای خوب خوردن
سر خوردن، غلت زدن، خزیدن
نر بخاردن
روبرو شدن، مقابل شدن، ناراحت شدن، برخوردن
درگیر شدن در دعوا درهم رفتن
ترسیدن، وحشت کردن
دست خوردن، مورد تصرف قرار گرفتن
ناگهان، برخورد ناگهانی و غیرمترقبه، به صورت ناخواسته
تکان خوردن آب، هل شدن، ترس ناگهانی
پاره شدن پارچه، از کوره در رفتن ناگهانی
حرکت کردن، تکان خوردن
نوعی نفرین
پاشیده شدن متلاشی گشتن
از جلوی کسی گذشتن، راه کسی را بریدن، جلوی راه سبز شدن
معلق زدن
پاره شدن پارچه و لباس، شکاف برداشتن دیوار و غیره
تاخوردن، خمیدگی و خم شدن، چین خوردن
جر خوردن، از هم گسستن
پاره شده
فشار آوردن
جوشیدن
موی بر اندام راست شدن در اثر خشم یا ترس، نسبت خشم حیوانی
به لانه کردن ماکیان، جاکردن، انباشتن چیزی در کیسه، خانه
شوکه شدن، تکان ناگهانی